دیدگاه اسلام درباره رابطههای دوستانه میان دختر و پسر
----------------------------------------------------------------
پیشتر گفتیم که روابط میان زن و مرد و دختر و پسر به دو دسته کلی تقسیم میشود:
1. رابطههای معمول اجتماعی که در آن انگیزههای غیرجنسی مانند رسیدن به هدفهای کاری، علمی و... زیربنای روابط است؛
2. رابطههای مبتنی بر پیوندخواهی جنسی.
در این میان، نوع دیگری از روابط نیز هست که در آن، رابطه عاطفی میان دو طرف برقرار است و آنها در ارتباط با یکدیگر، همین با هم بودن را میخواهند و انگیزه اصلی آنها از ارتباط با یکدیگر، رسیدن به هدفهای کاری یا علمی و مانند آن نیست. در عین حال، انگیزههای جنسی در اینگونه ارتباطها وجود ندارد؛ رابطهای دوستانه و صمیمی، ولی غیرجنسی و سالم بسان رابطه دو دوست همجنس یا رابطه خواهر و برادر که با وجود روابط دوستانه با هم، از هرگونه انگیزه و رفتار جنسی به دور هستند.
پرسش این است که اینگونه رابطه از نظر اسلام چه حکمی دارد؟ دراینباره به چند نکته باید توجه شود: اینکه اشخاصی به یکدیگر محبت داشته باشند و یکدیگر را دوست بدارند، به خودی خود اشکالی ندارد، چنانکه هر محبتی میان هر زن و مردی، از نوع گرایشهای جنسی نیست و میان هر زن و مرد مؤمنی، محبت ایمانی وجود دارد؛ همچنانکه همه شیعیان، خود را از دوستان و ارادتمندان حضرت زهرا (س)میدانند و ایشان نیز به اصحاب مؤمن و بااخلاص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مانند سلمان محبت داشته است. بیگمان، اینگونه محبتها هرگز غریزی نیستند، ولی توضیح خواهیم داد که دوستیهای روزانه میان دختر و پسر چنین نیست. همچنین گاهی افراد به کسانی مانند آشنایان و همکاران که مدتی با آنها در تعامل بودهاند، دوست خطاب میکنند، بدون اینکه میان آنها رابطه عاطفی و عمیقی که ایشان را از نظر روحی به یکدیگر وابسته کند، وجود داشته باشد. منظور از دوستی در اینگونه زمینهها، رابطههای عاطفی نیست. در دوستیهای عرفی میان دختر و پسر، با "دیدار " و ارتباط بصری یا لفظی، معمولاً نوعی احساس دلبستگی قلبی پدید میآید. در مواردی نیز ارتباطهایی مانند نامهنگاری سبب میشود دختر و پسری که تاکنون یکدیگر را ندیده و با هم هیچ گفتوگویی نکردهاند، گمان کنند که با هم دوست شدهاند، ولی در واقع، در این نوع دوستیها، معمولاً دو طرف، تصویری ذهنی از یکدیگر میسازند و در واقع، با شخصیتی ذهنی دوست میشوند و نه شخص حقیقی و واقعی.
آنچه در رابطه دوستانه، خواسته اصلی دو طرف است، دیدار از نزدیک و با هم بودن است. افراد میکوشند با برقراری تماسهای بصری، کلامی یا لمسی، حضور یکدیگر را در کنار هم بهتر حس کنند و از آن لذت ببرند. اموری مانند نگاهها و صحبتهای محبتآمیز، خندهها و شوخیها و ابراز علاقه به صورتهای مختلف، از لوازم جداییناپذیر در روابط دوستانه و صمیمی است.
با توجه به آنچه گذشت، روشن شد که هر چند تصور دوستی صمیمی میان دختر و پسر، بدون وجود انگیزههای جنسی، تصور محالی نیست، ولی عملی شدن چنین رابطهای چندان عقلانی به نظر نمیرسد؛ زیرا دیدار و تماسهای بصری و کلامی، نگاههای دوستانه همراه با خنده و شوخی و ابراز علاقه زیاد میان دو جنس، معمولاً موجب تحریک جنسی میشود. افزون بر اینکه اساسا جداسازی رابطه عاطفی از گرایشهای غریزی و جنسی در رابطه میان دختران و پسران بسیار دشوار است و عاطفه و غریزه در اینگونه رابطهها در هم آمیختهاند.9 حتی اگر فرض شود که انگیزه اولیه دختر و پسر از اینگونه رابطه، تنها بهرهمندی از جنبههای معرفتی و روحی یکدیگر بوده باشد، به دلیل وجود تحریکهای مداوم، تضمینی وجود ندارد که انگیزههای جنسی به صورت ناخودآگاه در رابطه آنها راه نیابد؛ زیرا غریزه جنسی در وجود انسان غریزهای بسیار نیرومند است. از همین رو، با ایجاد انگیزههای جنسی در رابطه دختر و پسر، اجتناب از رفتارهای جنسی نیز بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین، دوستی دختران و پسران بدون شایبههای جنسی، بیشتر یک ادعا است. اگر هم به واقع چنین رابطهای صورت گیرد، رابطهای طبیعی نخواهد بود؛ زیرا با گرایشهای درونی دختران و پسران جوان در تضاد است. ازاینرو، همواره ممکن است آنها را به مشکلات عصبی و روحی دچار کند و جوانان در اینگونه رابطهها، همواره در معرض انحراف و رفتارهای جنسی قرار دارند.
با بررسی رویکرد اسلام در مورد رابطه میان زن و مرد نامحرم، در مییابیم که در این آموزهها تلاش میشود تا زمینههای انحراف و تحریکهای خواسته یا ناخواسته، به حداقل برسد و افراد از پرتگاه انحراف و مرز خطر فاصله داشته باشند. حتی در احکام اسلام، نگاه به مو و بدن نامحرم، هرچند بدون قصد لذت، حرام شده است. همچنین قرار گرفتن در جای خلوت با نامحرم در صورت وجود احتمال فساد ممنوع شده و از خنده و شوخی و همکلامیهای بیمورد و اختلاطهای غیرضروری میان نامحرمان نهی فرموده است؛ چون احتمال پیدایش انگیزهها و رفتارهای جنسی در اینگونه امور زیاد است و برای پیشگیری از انحراف، لازم است به کلی از این امور اجتناب شود.
رابطه دوستی میان دختر و پسر نیز رابطهای است که احتمال انحراف در آن بسیار بالا است. ازاینرو، باید از آن پرهیز کرد؛ زیرا از نظر شرعی، توجیه مناسبی ندارد. افزون بر این، چنین رابطهای، نوعی اختلاط با نامحرم است و غالبا از نگاههای شبههناک و شوخی و خنده و همکلامی نهی شده در شرع مقدس به دور نیست. در فرهنگ اسلامی، حتی میان مردان و زنان متأهل نیز ـ که انگیزه جنسی کمتری از دختران و پسران جوان دارند ـ چنین رابطهای تجویز نشده است.
اساسا در اسلام، رابطه اینگونه دوستیها در رابطههای مجاز میان زن و مرد نامحرم تعریف نشده است. البته در فرهنگ غرب، چنین رابطهای تعریف شده است و ادعای عملی بودن آن وجود دارد، ولی در عمل، با انحرافها و مشکلات بسیاری همراه است که در غرب بدان با دیده اغماض نگریسته میشود.
در پایان، گفتنی است اصل اینکه فردی نسبت به فردی نامحرم از جنس مخالف، احساس محبت و علاقه داشته باشد، حتی اگر این علاقه به دلیل جذابیتهای جنسیتی بوده باشد، گناه دانسته نمیشود. اگر این محبت درونی به حدّ عشق شدید عاطفی رسیده باشد، نمیتوان خود این عشق و دلبستگی قلبی را فعل حرامی به شمار آورد. آنچه حرام است، آن است که این حالت درونی و قلبی، در خارج نیز به برقراری روابط و رفتارهای نادرست و خارج از احکام شرعی بینجامد؛ یعنی عمل فرد را نیز به انحراف کشاند، هر چند این انحراف، نگاهی شهوانی باشد. اگر این محبت در دل بماند و به هیچ رفتار خارج از ضابطهای نینجامد، حرام نیست.
البته اینکه شخصی با وجود علاقه به فردی، این امر را در رفتارهای خارجیاش نشان ندهد، برای او بسیار آزاردهنده خواهد بود. ازاینرو، اصل علاقه به فرد نامحرم در صورتی که امکان ازدواج با او را نداشته باشد، امر مطلوبی نیست. از همین رو، چون احتمال انحراف در اینگونه علاقهها زیاد است، فراهم آوردن زمینههای این علاقه، مانند نگاه کردن، صحبت کردن و فکر کردن و خیالبافیها و ماندگار کردن احساسات زودگذر سطحی در ذهن، نسبت به زنان متأهل یا نامحرمانی که فرد امکان ازدواج با آنها را ندارد، جایز نیست و باید تا میتواند، از پدید آمدن چنین عشقهایی جلوگیری کند، ولی اگر به هر دلیل، چنین علاقهای در دل شخص پدید آمد و از اختیار او خارج شد، باید مراقب رفتارهای خود باشد و از رابطههای انحرافی بپرهیزد.
این کار بسیار دشوار است، ولی موفق شدن در این کار، پاداش بسیاری خواهد داشت، چنانکه از پیامبر روایت شده است که فرمود: "مَنْ عَشَقَ فَکَتَمَ فَماتَ، ماتَ شَهِیدا؛ کسی که عاشق شود و این عشق را پنهان بدارد (و رفتارش را مهار کند،) پس اگر بمیرد، مرگ او شهادت خواهد بود ".10
پینوشتها:
1. قسمت مهمی از مطالب این بخش برگرفته است از: مقاله "تحلیلی بر روابط دختران و پسران دانشجو "، مجموعه مقالههای نخستین هماندیشی بررسی مسائل و مشکلات زنان، دفتر تحقیقات و مطالعات زنان، قم، 1380، صص 675 ـ 698.
2. بر اساس نظرسنجی هفتهنامه ساندی تایمز، چاپ لندن، بیش از نیمی از زنان ردههای بالای مشاغل حرفهای و 30% کارکنان امور اداری و دفتری در انگلستان و 77% آنان در امریکا با مزاحمتهای مدیران و همکارانشان در محیط کار روبهرو هستند. روزنامه کیهان، 28/9/1370، به نقل از: هفتهنامه ساندی تایمز. همچنین در گزارش جاناتان راس، روزنامهنگار انگلیسی، در پی پژوهشهای روانشناسانه، بیشتر مردان غربی نسبت به زنانی که با آنان از صبح تا شام در ارتباط هستند (مثل همکار و همکلاسی و...) در آرزوی آمیزش همراه با خشونت شدید، حتی در حدّ قتل هستند. (نک: ابوالقاسم مقیمی حاجی، جوانان و روابط، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380، به نقل از: ثریا مکنون و مریم صانعپور، بررسی تاریخ منزلت زن از دیدگاه اسلام، ص211).
در بخش مربوط به بررسی اخلاق جنسی در غرب، آمارهایی از ناهنجاریهای جنسی خواهد آمد.
3. نک: تفسیر المیزان، ج2، ص328، تفسیر آیه 228 سوره بقره.
4. نک: وسائل الشیعه، ج20، باب132 از ابواب مقدمات نکاح، ح25518.
5. بحارالانوار، ج43، صص 28، 62، 66، 76، ح33، 53، 59 و 63 .
6. نک: آل عمران: 37؛ نمل: 44؛ قصص: 23 ـ 25.
7. مقاله "تحلیلی بر روابط دختران و پسران دانشجو "، صص 675 ـ 695.
8. نک: تفسیر نمونه، ج16، صص 55 ـ 65 ؛ محمدباقر مجلسی، حیات القلوب، تاریخ پیامبران علیهمالسلام، قم، انتشارات سرور، چ1، 1375، ج1، صص 600 و 601 .
9. در طول تاریخ ادبیات همه کشورها، عشق که رابطهای عاطفی است، معمولاً میان زن و مرد جلوه میکند. بنابراین، این رابطه عاطفی از گرایشهای جنسیتی جدا نیست. فروید، عشق را اساسا پدیدهای جنسی میداند و آن را والایش غریزه جنسی میشمارد، ولی هورنای معتقد است لزوما ارتباطی میان محبت و گرایش جنسی نیست؛ یعنی اینگونه نیست که پس از هر محبتی، انگیزه شهوانی باشد، ولی او نیز رابطه نزدیک میان این دو و تأثیر ناخودآگاه این دو بر هم را میپذیرد. مزلو نیز میگوید مفهوم عشق و روابط جنسی دوچیزند، ولی در زندگی افراد سالم به هم میپیوندند و کمتر جداییپذیرند. نک: محمدباقر کجباف، روانشناسی رفتار جنسی، صص 49، 62 و 66؛ نیز کارن هورنای، عصبانیهای عصر ما، ترجمه: ابراهیم خواجه نوری، ص 191
موریس دبس نیز معتقد است: غریزه جنسی کمکم در نوجوانان به ویژه پسران، با تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر تمام اعضا و قوای بدن قوت میگیرد تا جایی که در 17 و 18 سالگی، مالک اصلی احساسات انسان میشود و تمام تظاهرهای محبتآمیز انسان از غریزه جنسی سرچشمه میگیرد. (نک: گفتار فلسفی (جوان)، ص307).
10. نک: کنز العمال، ج3، ص373، ح7000.
11. وسائل الشیعه، ج20، باب35 از ابواب مقدمات نکاح، باب ان النکاح الحلال ثلاثة اقسام، ص86، ح25098.
12. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، چاپ شرکت افست، 1359، بخش هفتم، صص 157ـ175، بخش یازدهم، صص 300 ـ 346.
13. نک: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، عروة الوثقی، قم، اسماعیلیان، 1374، چ3، ج2، ص628 ، مسئله سوم از کتاب النکاح.
14. نک: همان، ص627.
15. وسائل الشیعه، ج20، باب 2 از ابواب مقدمات نکاح، ص20، ح24918.
16. برای نمونه، پیامبر فرموده است: "إِتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّه أَرْزَقَ لَکُمْ؛ اهل همسر و خانواده برگزینید؛ زیرا این امر موجب افزایش روزیتان میشود. " نیز فرمود: "ما یمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یتَّخِذَ أَهْلاً؟ لَعَلَّ اللّهَ یرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلا إِلهَ إِلاّ اللّهُ؛ چه چیزی مانع میشود که مؤمن اهلی برگزیند؟ شاید خداوند فرزندی روزیاش کند که زمین را با لا اله الا اللّه (ایمان و توحید) سنگین گرداند. " نک: وسائل الشیعه، ج20، باب 1 از ابواب مقدمات نکاح، صص 14 و 15، ح24900 و 24902؛ نک: وسائل الشیعه، ج21، باب استحباب تکثیر الاولاد و باب استحباب اکرام الولد الصالح و طلبه و حبّه و... از ابواب احکام الاولاد.
17. پیشتر در حدیثی آمد که امام علیهالسلام به فردی که ازدواج نکرده بود، ولی کنیزانی داشت، فرمود: "تو عزب نیستی "، ولی این به معنای دارای "اهل " بودن صاحب کنیز نیست. بر همین اساس، آوردهاند: زراره بر امام صادق علیهالسلام وارد شد. حضرت پرسید: ای زراره، آیا تو متأهل هستی؟ عرض کرد: خیر. حضرت فرمود: پس چگونه بر تجرّد ماندهای، در حالی که جوان هستی؟ زراره جواب داد: کنیزانی میخرم... . " (وسائل الشیعه، ج20، باب 12 از ابواب ما یحرم بالکفر و نحوه از کتاب نکاح، ص560، ح26347). از این روایت استفاده میشود که در عرف روایات و نزد اصحاب ائمه نیز داشتن کنیز به معنای متأهل بودن نبوده است.
18. "وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ... ". روم: 12
19. "یا مَعْشَرَ الشَّبابِ، مَنِ اسْتَطاعَ مِنْکُمُ الْباهَ فَلْیتَزَوَّجَ، فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْفَظُ لِلْفَرْجِ " مستدرک الوسائل، ج14، باب1 از کتاب النکاح، ص153، ح16350.
20. "ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَداثَةِ سِتَةِ إِلاّ عَجَّ شَیطانُهُ یا وَیلَهُ! عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَی دِینِهِ فَلْیتَّقِ اللّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْباقِی "، مستدرک الوسائل، ج14، باب 1 از ابواب النکاح، ص149، ح16331.
21. وسائل الشیعه، ج20، باب 23 از ابواب مقدمات نکاح، ص61، ح25037.
22. همان، ص64، ح25047.
23. "مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ ثَلاثَةٌ: یحَسِّنُ اسْمَهُ، وَ یعَلِّمُهُ الْکِتابَةَ، وَ یزَوِّجُهُ إِذا بَلَغَ ". وسائل الشیعه، ج21، باب 88 از ابواب احکام الاولاد، ص482، ح27646.
منبع: : کتاب "بررسی روابط دختر و پسر در ایران و راهکارهای اصلاحی آن "
دیدگاه اسلام درباره رابطه های دوستانه میان دختر و پسر
درباره میزان و چگونگی حضور زنان و دختران در اجتماع و مجلسهایی که خواه ناخواه به اختلاط با مردان میانجامد، دو نظریه مطرح است:1
1. نظریه اضطرار
------------------
بنا بر این نظریه، ارتباط زن با مرد نامحرم، باید به موارد ضرورت محدود
گردد. در نتیجه، در محیطهای اجتماعی نیز تا حد توان، باید این برخوردها و
ارتباطها کاهش یابد تا زمینه انحرافها و تحریکها به حداقل برسد.
2. نظریه اختلاط
------------------
بنابراین نظریه، جداسازی یا محدود کردن حضور زنان در اجتماع نه تنها مفید
نیست، بلکه به احساس محرومیت و حریصتر شدن افراد به جنس مخالف میانجامد و
میزان حساسیت و تحریکپذیری افراد را در این زمینه بالا میبرد. همچنین
سبب محروم شدن دختران و زنان از پیشرفت علمی و اجتماعی و اقتصادی میشود و
از شکوفایی استعدادهای آنها جلوگیری میکند. پس باید با گسترش اختلاط و
حضور بیشتر زنان و دختران در محیطهای اجتماعی، این حساسیتها کم شود و در
این زمینهها، عادیسازی صورت گیرد تا بدین وسیله، نگاه جنسیتی به زن و
مرد، جای خود را به نگاه انسانی دهد. البته باید حدود شرعی مانند حجاب در
این زمینه رعایت شود، ولی گفتوگو و حتی ارتباط صمیمی میان دختر و پسر اگر
به نگاه شهوانی و تماس بدنی نینجامد، اشکالی ندارد. همچنین بر اینگونه
رفتار، زمینه ازدواجهای آگاهانه و شناخت بهتر از شریک آینده زندگی را به
وجود میآورد و به استحکام نهاد خانواده کمک میکند. پس باید تنها بر رعایت
حدود شرعی تکیه کنیم، نه جداسازی.
نقد و بررسی
----------------
در ارزیابی این دو نظریه باید گفت در آموزههای اسلام افزون بر حدودی مثل
حجاب و حفظ حریم در روابط میان زن و مرد نامحرم، حدی از جداسازی در
محیطهای اجتماعی نیز توصیه شده است؛ یعنی در اسلام، اختلاط و ارتباطهای
غیرلازم میان نامحرمان، مناسب دانسته نشده است و تلاش میشود این امور کاهش
یابد. بنابراین، نمیتوان نظریه اختلاط را برابر با آموزههای اسلامی
دانست، ولی این فرضیه که جداسازی، سبب ایجاد حساسیت بیشتر و حریصتر شدن
افراد میشود، تا حدی پذیرفتنی و برابر با واقع است. اگر در کنار این
جداسازی و اختلاط نداشتن، دیگر آموزههای اسلام، مانند آسان شدن ایجاد
روابط مشروع (با ازدواج دایم و موقت) جدی گرفته شود و افزون بر رعایت تقوا و
پاکدامنی، امکان برآوردن شایسته نیازهای غریزی برای افراد وجود داشته
باشد، این حساسیت، به احساس محرومیت و حرص تبدیل نمیشود؛ یعنی در حد
احساسی عادی خواهد بود و کمتر زمینههای آزار روحی و تحریک جدی و سرانجام
انحراف را به وجود میآورد. در عوض، با رواج دادن اختلاط زن و مرد، زمینه
تحریک و انحراف و حتی تبدیل شدن گرایشهای جنسی به بیماریهای روانی مثل
سادیسم بسیار بیشتر میشود، چنانکه تجربه غرب در این زمینه و آمار بالای
آزارهای جنسی همکاران و همکلاسیها در کشورهای غربی، گواهی بر این مطلب
است.2
در صورت اختلاط، حساسیت افراد به جنس مخالف، اندکی کاهش مییابد، ولی هرگز
از میان نمیرود. حتی اگر فرض شود مردی که مدتها با چندین زن در یک مجموعه
کاری ارتباط دارد، پس از مدتی نسبت به آنها حالتی عادی پیدا کند و حساسیت
خود را از دست بدهد، پیوسته این امکان وجود دارد که با تحریکهای خواسته یا
ناخواسته، گرایشهای جنسی در او بیدار شود و در برخوردهای پیاپی، او را به
احساس محرومیت یا انواع انحرافها مبتلا کند. غریزه جنسی در انسان،
غریزهای بسیار قوی است که شاید سرکوب شود، ولی نابود نمیشود و در تماسها
و ارتباط با جنس مخالف به ویژه میان دختران و پسران مجرد، همیشه احتمال
تحریک شدن آن وجود دارد. این نظریه که اختلاط سبب میشود نگاه انسانی
جایگزین نگاه جنسی شود و حساسیتها و تحریکها و در نتیجه، جرمها و
انحرافها کاهش یابد، از واقعبینی به دور است.
همچنین این نظر که اختلاط، به شناخت بهتر دختر و پسر از یکدیگر پیش از
ازدواج و در نتیجه، استحکام بیشتر خانواده میانجامد، توجیه مناسبی برای
تجویز اختلاط نیست؛ زیرا این ارتباطها در عمل، موجب تقویت جاذبههای سطحی
است؛ یعنی هوس را حاکم میسازند و عقلانیت را کمرنگ میکنند. در نتیجه،
بسیاری از اینگونه انتخابها چندان هم سنجیده و معقول نیستند و پس از گذشت
مدتی، ناسازگاری در ویژگیهای باطنی افراد رخ میدهد و زندگی را با مشکل
روبهرو میسازد.
اگر در انتخابها، نخست، خاستگاه خانواده که ریشه فکری و اخلاقی افراد است،
شناسایی شود، بسیاری از ویژگیهای باطنی و حقیقی افراد را میتوان شناخت و
پس از آن، ویژگیهای ظاهری را نیز ارزیابی کرد. در نتیجه، انتخابها،
بسیار عاقلانهتر میشود و بنیان زندگی حاصل از آن نیز استوارتر خواهد بود.
البته برای اینکه دختر و پسر هر چه بیشتر از ویژگیهای فردی یکدیگر شناخت
پیدا کنند، افزون بر تحقیق از دوستان و آشنایان و برقراری گفتوگوهایی میان
دختر و پسر، مناسب است آن دو برای مدتی به صورت موقت و با محرمیت شرعی ـ
با در نظر گرفتن محدودیتها و حفظ شرایط و با نظارت خانوادهها ـ با هم
ارتباط داشته باشند تا در صورت ناهمخوانی روحیهها بتوانند به راحتی در
قصد ازدواجشان تجدیدنظر کنند. البته این امر، در شرایط امروز جامعه ما
کاملاً پذیرفته نیست و به فرهنگسازی نیاز دارد.
به هر حال، اینکه برای شناخت بیشتر دو طرف، اختلاط را توصیه و همه جامعه را
تحریکپذیر کنیم، عاقلانه نیست و به افزایش انحرافها و گسترش روابط
ناسالم و نامشروع میانجامد که پیآمدهای منفی آن، گریبانگیر فرد و جامعه
میشود. همچنین این باور که جداسازی، از پیشرفت زنان جلوگیری میکند، درست
نیست؛ زیرا ایجاد فضاهای آموزشی یا کاری یا تشکلهای اجتماعی که در آن زن و
مرد کمترین تماس را داشته باشند، کاملاً امکانپذیر است و هرگز رشد و
شکوفایی استعدادها، به محیطهای مختلط نیاز ندارد. افزون بر اینکه شرکت
زنان در هر نوع فعالیتی ـ حتی اگر با شرایط روحی و جسمی آنان، ناسازگار
باشد ـ نوعی پیشرفت برای آنان نیست. اینکه مسئولیت بزرگ زنان در خانواده؛
یعنی پرورش فرزندان و حفظ نهاد خانواده را از فعالیتهای سازنده اجتماعی
جدا بپنداریم و ایفای نقش اجتماعی را تنها در بیرون از محیط خانه جستوجو
کنیم، اندیشهای نادرست است. بنابراین، نظریه اختلاط و عادیسازی بر اساس
آموزههای اسلامی پذیرفته نیست.
در نظریه اضطرار نیز نوعی ابهام در تعریف و تعیین مصداقهای اضطرار وجود
دارد. به طور کلی، در روابط میان زن و مرد نامحرم، جدا از مواردی مانند لمس
کردن و تماس بدنی که بدون تردید حرام است، بسیاری از برخوردها و رفتارها
پیش میآید که از نظر شرع نمیتوان آنها را حرام دانست، مانند صحبت کردن و
روابط عادی روزانه که در تعاملهای اجتماعی وجود دارد. چه بسا برخی از این
روابط در شرایطی شبههناک و فسادانگیز برقرار شوند که این امر، بیشتر به
قصد افراد و شرایط آنها بستگی دارد. از همین رو، نمیتوان حکم یکسانی برای
همه این ارتباطها بیان کرد. بنابراین این نظریه که ارتباط مرد و زن نامحرم
باید به موارد ضروری محدود شود، ابهام دارد؛ زیرا منظور از اضطرار و
ضرورت، کاملاً مشخص نیست. آیا منظور تنها مواردی است که خطر مالی یا جانی
وجود دارد یا اینکه رفتن دختران و زنان برای تحصیل به محیطهایی که در
آنجا با مردان در ارتباط هستند، دربردارنده همین ضرورت خواهد بود؟ چه
ملاکی برای تعیین موارد ضرورت و تشخیص اولویتها وجود دارد؟ برای برطرف
کردن این ابهامها و جلوگیری از برداشتهای نادرست از این نظریه، نظریه
دیگری را نیز میتوان طرح کرد.
3. نظریه معروف
پینوشتها:
1. قسمت مهمی از مطالب این بخش برگرفته است از: مقاله
"تحلیلی بر روابط دختران و پسران دانشجو "، مجموعه مقالههای نخستین
هماندیشی بررسی مسائل و مشکلات زنان، دفتر تحقیقات و مطالعات زنان، قم،
1380، صص 675 ـ 698.
2. بر اساس نظرسنجی هفتهنامه ساندی تایمز، چاپ لندن، بیش از نیمی از زنان
ردههای بالای مشاغل حرفهای و 30% کارکنان امور اداری و دفتری در انگلستان
و 77% آنان در امریکا با مزاحمتهای مدیران و همکارانشان در محیط کار
روبهرو هستند. روزنامه کیهان، 28/9/1370، به نقل از: هفتهنامه ساندی
تایمز. همچنین در گزارش جاناتان راس، روزنامهنگار انگلیسی، در پی
پژوهشهای روانشناسانه، بیشتر مردان غربی نسبت به زنانی که با آنان از صبح
تا شام در ارتباط هستند (مثل همکار و همکلاسی و...) در آرزوی آمیزش همراه
با خشونت شدید، حتی در حدّ قتل هستند. (نک: ابوالقاسم مقیمی حاجی، جوانان و
روابط، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380، به نقل
از: ثریا مکنون و مریم صانعپور، بررسی تاریخ منزلت زن از دیدگاه اسلام،
ص211).
در بخش مربوط به بررسی اخلاق جنسی در غرب، آمارهایی از ناهنجاریهای جنسی خواهد آمد.
3. نک: تفسیر المیزان، ج2، ص328، تفسیر آیه 228 سوره بقره.
4. نک: وسائل الشیعه، ج20، باب132 از ابواب مقدمات نکاح، ح25518.
5. بحارالانوار، ج43، صص 28، 62، 66، 76، ح33، 53، 59 و 63 .
6. نک: آل عمران: 37؛ نمل: 44؛ قصص: 23 ـ 25.
7. مقاله "تحلیلی بر روابط دختران و پسران دانشجو "، صص 675 ـ 695.
8. نک: تفسیر نمونه، ج16، صص 55 ـ 65 ؛ محمدباقر مجلسی، حیات القلوب، تاریخ
پیامبران علیهمالسلام، قم، انتشارات سرور، چ1، 1375، ج1، صص 600 و 601 .
9. در طول تاریخ ادبیات همه کشورها، عشق که رابطهای عاطفی است، معمولاً
میان زن و مرد جلوه میکند. بنابراین، این رابطه عاطفی از گرایشهای جنسیتی
جدا نیست. فروید، عشق را اساسا پدیدهای جنسی میداند و آن را والایش
غریزه جنسی میشمارد، ولی هورنای معتقد است لزوما ارتباطی میان محبت و
گرایش جنسی نیست؛ یعنی اینگونه نیست که پس از هر محبتی، انگیزه شهوانی
باشد، ولی او نیز رابطه نزدیک میان این دو و تأثیر ناخودآگاه این دو بر هم
را میپذیرد. مزلو نیز میگوید مفهوم عشق و روابط جنسی دوچیزند، ولی در
زندگی افراد سالم به هم میپیوندند و کمتر جداییپذیرند. نک: محمدباقر
کجباف، روانشناسی رفتار جنسی، صص 49، 62 و 66؛ نیز کارن هورنای،
عصبانیهای عصر ما، ترجمه: ابراهیم خواجه نوری، ص 191
موریس دبس نیز معتقد است: غریزه جنسی کمکم در نوجوانان به ویژه پسران، با
تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر تمام اعضا و قوای بدن قوت میگیرد تا جایی که
در 17 و 18 سالگی، مالک اصلی احساسات انسان میشود و تمام تظاهرهای
محبتآمیز انسان از غریزه جنسی سرچشمه میگیرد. (نک: گفتار فلسفی (جوان)،
ص307).
10. نک: کنز العمال، ج3، ص373، ح7000.
11. وسائل الشیعه، ج20، باب35 از ابواب مقدمات نکاح، باب ان النکاح الحلال ثلاثة اقسام، ص86، ح25098.
12. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، چاپ شرکت افست، 1359، بخش هفتم، صص 157ـ175، بخش یازدهم، صص 300 ـ 346.
13. نک: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، عروة الوثقی، قم، اسماعیلیان، 1374، چ3، ج2، ص628 ، مسئله سوم از کتاب النکاح.
14. نک: همان، ص627.
15. وسائل الشیعه، ج20، باب 2 از ابواب مقدمات نکاح، ص20، ح24918.
16. برای نمونه، پیامبر فرموده است: "إِتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّه
أَرْزَقَ لَکُمْ؛ اهل همسر و خانواده برگزینید؛ زیرا این امر موجب افزایش
روزیتان میشود. " نیز فرمود: "ما یمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ یتَّخِذَ
أَهْلاً؟ لَعَلَّ اللّهَ یرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلا
إِلهَ إِلاّ اللّهُ؛ چه چیزی مانع میشود که مؤمن اهلی برگزیند؟ شاید
خداوند فرزندی روزیاش کند که زمین را با لا اله الا اللّه (ایمان و
توحید) سنگین گرداند. " نک: وسائل الشیعه، ج20، باب 1 از ابواب مقدمات
نکاح، صص 14 و 15، ح24900 و 24902؛ نک: وسائل الشیعه، ج21، باب استحباب
تکثیر الاولاد و باب استحباب اکرام الولد الصالح و طلبه و حبّه و... از
ابواب احکام الاولاد.
17. پیشتر در حدیثی آمد که امام علیهالسلام به فردی که ازدواج نکرده بود،
ولی کنیزانی داشت، فرمود: "تو عزب نیستی "، ولی این به معنای دارای "اهل "
بودن صاحب کنیز نیست. بر همین اساس، آوردهاند: زراره بر امام صادق
علیهالسلام وارد شد. حضرت پرسید: ای زراره، آیا تو متأهل هستی؟ عرض کرد:
خیر. حضرت فرمود: پس چگونه بر تجرّد ماندهای، در حالی که جوان هستی؟ زراره
جواب داد: کنیزانی میخرم... . " (وسائل الشیعه، ج20، باب 12 از ابواب ما
یحرم بالکفر و نحوه از کتاب نکاح، ص560، ح26347). از این روایت استفاده
میشود که در عرف روایات و نزد اصحاب ائمه نیز داشتن کنیز به معنای متأهل
بودن نبوده است.
18. "وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا
لِتَسْکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ... ".
روم: 12
19. "یا مَعْشَرَ الشَّبابِ، مَنِ اسْتَطاعَ مِنْکُمُ الْباهَ
فَلْیتَزَوَّجَ، فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْفَظُ لِلْفَرْجِ "
مستدرک الوسائل، ج14، باب1 از کتاب النکاح، ص153، ح16350.
20. "ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَداثَةِ سِتَةِ إِلاّ عَجَّ شَیطانُهُ یا
وَیلَهُ! عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَی دِینِهِ فَلْیتَّقِ اللّهَ الْعَبْدُ فِی
الثُّلُثِ الْباقِی "، مستدرک الوسائل، ج14، باب 1 از ابواب النکاح، ص149،
ح16331.
21. وسائل الشیعه، ج20، باب 23 از ابواب مقدمات نکاح، ص61، ح25037.
22. همان، ص64، ح25047.
23. "مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ ثَلاثَةٌ: یحَسِّنُ اسْمَهُ، وَ
یعَلِّمُهُ الْکِتابَةَ، وَ یزَوِّجُهُ إِذا بَلَغَ ". وسائل الشیعه، ج21،
باب 88 از ابواب احکام الاولاد، ص482، ح27646.
دوست خوب دوستی است که...