هشت شخصیت سمی که باید از آنها اجتناب کرد

هشت شخصیت سمی که باید از آنها اجتناب کرد

هرچند ما دوست داریم این طور فکر کنیم کسانی که در زندگی ما هستند، هیچ عیب و نقصی ندارند، شاد هستند و از روان و از تفکر سالمی برخوردارند، گاهی اوقات متوجه می شویم که از این خبرها هم نیست. گاهی انسان، سرحال و بانشاط است دارد کار خودش را می کند. حال خوشی دارد و فکر می کند زندگی چیز باشکوه و زیبایی است که ناگهان یکی از این شخصیت ها سر راه او قرار می گیرد و به کلی روزش را خراب می کند. گاهی اوقات می شود تاثیر اینها را از ذهن و روح پاک کرد. ولی غالبا کار آسانی نیست.
شما ممکن است آدم مثبت اندیشی باشید، ولی وقتی فرد خاصی در اطراف شما می پلکد، ناگهان حس می کنید منفی باف شده اید، شاید هم نگاه شما به جهان یک نگاه آرمانی باشد، اما وقتی در کنار بعضی از این افراد قرار می گیرید، حس می کنید ساده لوح یا توهم گرا هستید. گاهی احساس می کنید از اینکه انسان کاملا مستقلی هستید و مهار زندگی تان را در دست دارید، به خودتان افتخار می کنید، اما وقتی با یکی از این افراد که ممکن است حتی از اعضای خانواده خودتان هم باشد، روبرو می شوید، ناگهان احساس می کنید، مثل دوران کودکی، دست و پا چلفتی و بی عرضه شده اید.
گاهی اوقات این افراد تاثیرات فوق العاده منفی ای بر زندگی ما می گذارند. هر چند همه ما انسان هستیم و «اخلاق» خودمان را داریم، اما بی تعارف،بعضی از این «اخلاق» ها، سمی هستند و شادی و خوشبختی و تفکر و نگاه ما به زندگی را مسموم می کنند. این «اخلاق» ها، عزت نفس دیگران را نشانه می روند و زندگی ها را خراب می کنند. صاحبان این اخلاق ها می توانند انرژی حیاتی را از انسان بگیرند و او را از عمر خود سیر کنند.

1. کلک زن ها:

این افراد در کلک زدن، ید طولانی دارند. واقعیت این است که انسان غالبا حتی متوجه هم نمی شود که کلک خورده است! و اگر هم بفهمد، دیگر خیلی دیر شده و سرش تا خرخره در کلاه فرورفته است! این افراد خیلی خوب می دانند پاشنه آشیل شما کجاست و از همان جا به شما حمله می کنند.
چرا این نوع افراد، سمی هستند؟
این افراد مهارت خاصی در بی اعتقاد کردن شما و نابودی نظام فکری و عزت نفستان دارند. آنها همیشه راه هایی را پیدا می کنند تا شما را وادار سازند کارهائی را انجام بدهید که دلتان نمی خواهد و اصلا گوش از بینی تان هم خبردار نمی شود که چه موقع این را از دست می دهید، ارزش هایی که برایتان اولویت دارند، کم کم از بین می روند و یا تبدیل به ضد ارزش می شوند، توانایی تشخیص واقعیت ها در شما ضعیف می شود و ناگهان چشم باز می کنید و می بینید همه زندگی و شخصیت شما تابعی از خواسته ها و نیازهای آنها شده است.

2. خود شیفته ها:

این افراد بسیار از خود راضی تشریف دارند و تصور می کنند جهان حول محور وجود آنها می گردد. اینها اغلب به اندازه «کلک زن ها» آب زیرکاه نیستند، ولی در عوض بدشان نمی آید برای رسیدن به خواسته هایشان یک کمی رندی به خرج بدهند. انسان در برابر چنین افرادی دائما دلش می خواهد بگوید، «دنیا که حول وجود تو می گردد».
چرا این نوع افراد، سمی هستند؟
این افراد بر خواسته های خود تاکید می کنند و کوچک ترین بی اعتنایی به نیازهای شما ندارند و در نتیجه نوعی احساس یاس و برآورده نشده نیازهایتان را در شما ایجاد می کنند. از این گذشته، آنها همه انرژی شما را متوجه خودشان می کنند و برای شما چیزی باقی نمی گذارند!

3. کله پا کننده های دائمی:

این افراد در زندگی خود کوچک ترین نکته مثبتی را حتی تصور هم نمی کنند. اگر به آنها بگوئید، «به به! چه روز قشنگی!»، بلافاصله درباره یک پیش بینی قریب الوقوع غمبار برایتان داد سخن خواهند داد. اگر به آنها بگوئید که در امتحان نیم ترم، شاهکار زده اید، به شما خواهند گفت که امتحان آخر ترم خیلی مشکل است و معلوم نیست چندان موفق باشید!
چرا این نوع افراد سمی هستند؟
آنها لذت و شادی را از هر کسی می گیرند و نگرش و نگاه زیبا و خوش بینانه شما دائما در معرض منفی بافی آنها قرار می گیرد و له می شود و قبل از آنکه متوجه شوید، منفی بافی آنها همه انرژی شما را از بین می برد و ناگهان درمی یابید که دارید دنیا را با عینک سیاه می بینید.

4. قضاوت کننده ها:

هنگامی که شما چیزی را لطیف و ظریف و دلربا می بینید، اینها آنها را عجیب و نه چندان جذاب می بینند. اگر شما در کسی ویژگی های منحصر به فردی راببینید، اینها دنبال «عیب و نقص» های آنها می گردند. آگر شما سلیقه عالی کسی را تحسین کنید، آنها حتما چیزی «ناراحت کننده» یا «بد» را در او پیدا خواهند کرد.
چرا این نوع افراد، سمی هستند؟
آدم های قضاوت کننده بسیار شبه «کله پاکننده های دائمی» هستند. در جهانی که آزادی، انسان ها را به خود فرا می خواند، داوری کننده ها، آزادی را پس می رانند. البته اگر جهان، مکانی همگن بود و همه مثل هم بودند، جای بسیار ملال آوری می شد، ولی حواستان باشد که اگروقت زیادی را با این نوع افراد سپری کنید، خود به خود تبدیل به آدم قضاوت کننده ای می شوید.

5. قاتلین رویا و آرزو:

هر وقت که شما ایده جدیدی داشته باشید، این نوع افراد برایتان صدها هزار دلیل ردیف می کنند که نخواهید توانست به آن ایده برسید. هر وقت هم برسید، سعی می کنند هر جور شده شما را از جائی که هستید، پائین بکشند. هر وقت رویائی را در سر می پرورانید، آنها نخستین کسانی هستند که به شما می گویند رسیدن به آرزوهایتان غیر ممکن است.
چرا این نوع افراد سمی هستند؟
این افراد به جای آنکه بیندیشند چه می توان کرد، دائما به این می اندیشند که کجا گیر کرده اند و چه هستند. این افراد عزت نفس و اعتماد شما نسبت به خودتان را نابود می کنند. پیشرفت و تغییر تنها زمانی اتفاق می افتد که انسان بتواند چیزهای جدیدی را ابداع کند و اختراع و ابداع، ریشه در رویاپردازی درباره «ناممکن ها» و آرزوی دستیابی به ستاره ها دارد، در حالی که این افراد دشمن شماره یک رؤیاپردازی و تلاش برای دستیابی به ناممکن ها هستند.

6. ریاکاران و دوروها:

شما هرگز در این افراد یک جو صداقت هم پیدا نخواهید کرد. شمابرایتان داستان بامزه ای را تعریف می کنید و آنها لبخند مؤدبانه ای را تحویلتان می دهند. احساس می کنید که افسرده و غمگین هستید و آنها پاسخ «این نیز بگذرد» را تحویلتان می دهند. به آنها می گوئید که درباره موضوعی بسیار هیجانزده هستید و آنها با کلمات نامفهومی مثل «هوم...»، «آهان...» جوابتان را می دهند.
چرا این نوع افراد سمی هستند؟
مردمی که صمیمی، صادق یا اصیل نیستند، روابط خود را با دیگران بر اساس معیارهای پوچ برقرار می کنند. همین ویژگی هاست که روابط آنها را بی معنا می کنند. همین ویژگی هاست که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، از این ها خبری نیست. وقتی که به انتقادی سازنده نیاز دارید، اینها به شما می گویند همان گونه که هستید، هیچ اشکالی ندارید. وقتی به حمایت نیاز دارید، آنها ترجیح می دهند ببینند که شما شکست خورده و از خودتان یک احمق ساخته اید.

7. آدم های بی شخصیت:

این افراد در نامناسب ترین زمان ها، نامناسب ترین حرف ها را می زنند و یا نامناسب ترین کارها را انجام می دهند. آنها ماهیتا پهلوان پنبه های سبک مغزی هستند که فقط هیکلشان بزرگ می شود، اما هنوز بچه اند. شاید یکی از اینها کسی باشد که شما برای دوستی انتخاب کرده و رازهایتان را به او گفته اید و حالا او دارد از همان ها علیه شما استفاده می کند. شاید یکی از اعضای خانواده باشد که دائما توی کارهای شما سرک می کشد و فضولی می کند، در حالی که هیچ یک از آن کارها به او ربطی ندارد. شاید هم همکاری است که دائماً با حرف هایش شما را خوار و خفیف می کند.
چرا این نوع افراد، سمی هستند؟
این افراد حریم دیگران را حفظ نمی کنند. به احساسات آنها احترام نمی گذارند و حریم خصوصی کسی برایشان معنا ندارد و دائماً باعث می شوند که انسان احساس بی حرمتی و خشم کند.

8. سیرمونی نداشته ها:

شما هرگز نمی توانید به چنین افرادی آن قدر بدهید که سیر شوند و احساس شادی و رضایت کنند. آنها شما را فردی در خدمت خود فرض می کنند و از شما انتظارات غیرواقعی دارند و همواره راه هایی را پیدا می کنند که تقصیر را گردن شما بیندازند و هرگز مسئولیت اعمالشان را به عهده نمی گیرند.
چرا این نوع افراد، سمی هستند؟
باید قوت زیادی را صرف راضی کردن آنها کنید و در این فرایند، شخصیت خودتان را از دست می دهید. آنها همه وقت و انرژی تان را می گیرند و شما را خسته و فرسوده و در حالی که خواسته هایتان قربانی شده اند، برجا می گذارند.
همه این شخصیت ها نقاط مشترکی دارند:
1) هرچه با آنها بیشتر مدارا و رفتارهایشان را بیشتر تحمل کنید، بیشتر به رفتار زشت خود ادامه می دهند.
2) متاسفانه اغلب افراد می بینند که کارشان غلط است و در نتیجه، حرف زدن با آن ها مثل حرف زدن با یک فرد ناشنواست و انسان احساس می کند نکند دیوانه شده است.
3) اغلب این افراد هرچه سنشان بالاتر می رود، بدتر می شوند و به مرور زمان تاثیر این ویژگی ها روی آنها بیشتر می شود.
بی پرده بگویم، زندگی کوتاه تر از آن است که آن را با معاشرت با صاحبان چنین ویژگی های مسموم کننده ای از دست بدهید. اگر می توانید، از صرف وقت زیاد با چنین شخصیت هائی خودداری کنید تا احساس شادی و خوشبختی بیشتری داشته باشید. آیا سرو کارتان با چنین شخصیت هائی افتاده است؟ تا به حال چه کرده اید و شیوه های شما برای آسیب ندیدن از آنها چیست؟ آیا شخصیت های سمی دیگری را می توانید به این فهرست اضافه کنید؟